سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان برهنه است و جامه آن تقوا و زیورش حیا و دارایی اش فقه و میوه اش دانش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عاشقان میگویند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» عنایت حضرت عباس به لات گردن کلفت

عارف گرامی در مورد حضرت عباس علیه السلام :
زمانی ما عازم سفر کربلا بودیم، در قافله ما یک لات گردن کلفتی بود که آخر عمری توبه کار شده بود و به زیارت امام حسین علیه السلام می رفت.
او آن قدر قسی القلب بود که ادعا می کرد تا به حال هیچگاه برای کسی گریه نکرده است.
وقتی به کربلا رسیدیم، ابتدا به حرم حضرت قمربنی هاشم علیه السلام مشرف شدیم، من در صحن حضرت شروع به روضه خوانی کردم و داستان کربلا و ظهر عاشورا را کلا بیان کردم ولی این رفیقمان خم به ابرو نیاورد.
اما وقتی به روضه حضرت قمربنی هاشم گریز زدم و ماجرای تیر انداختن حرمله به چشمان مبارک حضرت قمربنی هاشم علیه السلام را بیان کردم دیدم خون در رگ غیرت او به جوش آمد و از شدت عصبانیت فحشهای رکیکی به حرمله و دودمان او صادر کرد.
من از این حرکت و از فحشهای رکیک او خیلی مکدر شدم و رفتار او را در شان حرم و دستگاه کبریایی حضرت ابوالفضل علیه السلام ندانستم.
وقتی شب به منزل رفتیم در عالم خواب دیدم که همه زایران حسینی در حرم حضرت حضور دارند و حضرت قمر بنی هاشم به آنها پاداش می دهد.اما دیدم سردسته همه زائران امام حسین علیه السلام در آن جمع همان رفیق توبه کارمان بود و حضرت عنایت خاصی به او دارند.
من از این امر تعجب کردم و در فکر فرو رفتم که حضرت رو به من کرده و فرمودند: دشنام او به دشمنان ما چون از سر اخلاص و صفای باطن بود و هیچ قصد و نیتی غیر از دلخوشی ما نداشت ، لذا از عبادت و زیارت بسیاری از افراد مقرب تر واقع شد.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ahmad dj ( یکشنبه 87/11/6 :: ساعت 3:37 عصر )
»» حافظ شیرازی و حضرت عباس علیه السلام

مرحوم کل احمد آقا ( کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی ) نقل می کردند که:
روزی جناب شیخ رجبعلی خیاط به من فرمودند:
در عالم معنا، روح خواجه حافظ شیرازی را مشاهده کردم که بسیار منبسط بود.
خواجه رو به من کرده و گفت: من غزل شاه شمشاد قدان را، در وصف ماه منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل علیه السلام سرودم. و از این امر خیلی مسرور بود.

 

شاه شمشاد قدان ، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان


مست بگذشت و نظر بر منِ درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان


تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان


کمتر از ذره نئی، پست مشو، مهر بورز
تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان


بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان


پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان


دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

 

با صبا در چمن لاله ، سحر می گفتم
که شهیدان که اند این همه خونین کفنان


گفت حافظ من و تو مَحرم این راز نه ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان

«حافظ»

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ahmad dj ( یکشنبه 87/11/6 :: ساعت 1:16 عصر )
»» امام زمان ما کجاست؟

تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com

قرآن میگه یعقوب برای یوسف گریه کرد...

یعقوب پیغمبر و یوسف پیغمبر..

یعقوب میدونست یوسفش کجاست؟ میدونست یوسفش سالمه مشکل نداره میدونست در کاخ است...

آخه پیغمبر خدا بود میدونست و گریه میکرد...

و ما که نمیدونیم یوسف فاطمه کجاست ما چه قدر باید گریه کنیم؟

 ما باید بیشتر از یعقوب گریه کنیم که...

کی آدرس مهدی را بلده بگه؟ کجاست پسر فاطمه؟

آقا کجایی؟؟؟؟

سخته بر من حجته بن الحسن- همه را ببینم تو را نبینم .......

گریه هاتون را برای مهدی بکنید.اشکاتون را برای پسر فاطمه بریزید....

مهدی غریبه مظلومه برای یوسف زهرا ناله کنید....

اشکاتون را بیمه مهدی کنید

قرآن داره با مثال یوسف و یعقوب یاد ما میده.....

(امام زمان(عج) میگه اگه تو به یاد من باشی من هم به یاد توام

اگر تو برای فرج من دعا کنی من هم برای سلامتی تو دعا میکنم).

اگر کسی از من بپرسه ازامام حسین(ع) غریب تر و مظلوم تر کیست؟

در جواب میگم از حسین غریبتر امام زمان است

دلیل هم دارم......... 

1-حسین سیدالشهداست و به مظلومیت شهید شد همه اینها درست...

اما امام حسین(ع)

 یک ابوالفضل (ع) داشت(عباس امام زمان کیه؟)

حسین یک علی اکبر داشت(علی اکبر امام زمان کیه؟)

حالا بگو امام زمان ما کیو داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

2-از پیغمبر تا امام زمان(عج)255 سال طول کشید تا اول امامت حضرت مهدی 260 سال

جوانان عزیز 13 تا مظلوم مظلومیتشان همه با هم 260 سال است

اما امام زمان (عج) به تنهایی 1172 سال غریبه.....

حالا از امام زمان مظلومتر کسی هم است

 حالا واسه ظهور آقا امام زمان همه با هم دعا کنید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ahmad dj ( جمعه 87/11/4 :: ساعت 6:23 عصر )
»» مارایت الاجمیلا

وقتی گفت مارایت الاجمیلا نفهمیدم ،پرسید نفهمیدی؟گفتم اگر نمی شناختمت می گفتم باور نکردم.فرمود کجایش را؟...

 

سوال نمودم: از ابتدا که حرکت نمودید تا کربلا؟

پاسخ گفت:شوق دیدار سرزمینی را داشتم که انبیا و اولیای سلف همه زیارتش کرده بودند

 
پرسیدم: همان ابتدا راه بر شما بستند چطور؟

پاسخ گفت:بارقه محبت را در چشمان حر دیدم و توبه نصوح اش و شهادت خونین اش را.

پرسیدم: آن هنگام که لشکر لشکر خصم از کوفه می آمد و در شب تیره یاران میرفتند چه؟

پاسخ گفت:دیدم که دویار به از صد هزار بر حسین آمدند بلی حبیب و مسلم را میگویم.

        
پرسیدم: عطش روز هفتم به بعد را چه میگویی؟
 پاسخ گفت: فهمیدم که شب قدر نزدیک است و باید روزه داشت، آنهم روزه ای مدام.
 
پرسیدم:شام عاشورا را چگونه دیدی؟

پاسخ گفت: دیدم لیلة القدر اصحاب حسین(ع)را و احیایی که دیگر چشمی نخواهد دید؟

 
پرسیدم:روز عاشورا چگونه بود

پاسخ گفت:دیدم که چگونه اصحاب و بنی هاشم سعی داشتند گوی سبقت از هم بربایند.

 
پرسیدم:شروع نبرد را چه میگویی؟

پاسخ گفت: معراج یاران را در صفوف نماز دیدم و چه نمازی وضو به عشق و سجده در خون

 
پرسیدم :در کشته شدن مظلومانه اصحاب چه دیدی؟

پاسخ گفت: دیدم که چگونه مرگ را چگونه مسخر خویش کرده اند و با هر زخم نیرویی می گیرند و چه لبخند زیبایی بر لب داشتند هنگامی که در دامان حسین (ع)جان میدادند.

 

پرسیدم: میدان رفتن اکبر را چه میگویی؟ و پاره پاره شدن پیکرش را!

پاسخ گفت:دیدم پدری را که بزرگ شدن فرزندش را به نظاره نشسته ودیدم چگونه به آرزویش رسید

 
پرسیدم کدام آرزو؟

پاسخ گفت:پدر سالها میخواست که لعل پسر بوسد حیا مانع بود از آن صرف نظر می کرد.

 
پرسیدم :و شهادت قاسم را؟
پاسخ گفت: قد کشیدن یادگار برادرم را در آغوش عمویش.

 

به زمین خیره شدم و پرسیدم:شهادت عباس را چه میگویی؟

پاسخ گفت:برادرم عمری آرزو داشت عباس به جای سیدی و مولای،برادر صدایش کند  در علقمه به آرزویش رسید اما من نه...

 
با بغض پرسیدم:پس شهادت اصغر چه؟

نگاهم کرد و پاسخ گفت: آخرین سرباز برادرم گل سر سبد شهدایش بود و سیراب ترین شد.

 

چشمانم اشک،پرسیدم و چون به نیزه غریبی تکیه کرد و هل من ناصر اش بلند شد...

به دور دست خیره شد و پاسخ گفت:دیدم که پیکر شهدا به لرزش افتاد و شنیدم صدای خیل ملک را

 
اشکم جاری شد،پرسیدم  وداع چگونه بود؟

گویی چیزی یادش آمد چشمانش برق زد و گفت :بوسیدم آنجایی که پیغمبد نبوسید.........

 
با گریه پرسیدم: در گودال چه دیدی

چشمانش را بست و پاسخ گفت:مناجات حسین دیدنی بود ،گونه های برادرم را چنین گاگون ندیده بودم.و صدای مادرم را هم بعد از سالها شنیدم

 

دیگر توان ایستادن نداشتم پرسیدم و چون سر شد به نیزه

به غروب خورشید نگاه کرد و پاسخ داد:چه صوت زیبایی و آرام زمزمه کرد شیعتی مهما شربت ....

 

 به وجد آمده بودم و اشک می ریختم ،پرسیدم:در راه و در کوفه چطور؟این زیباست

از من روی برگرداند و پاسخ گفت :بعد از برادرم عباس خودم را علمدار قافله حسین(ع)دیدم و ...
 
پرسیدم شام چطور بود
در پاسخ تنها سکوت کرد.   
 
 


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ahmad dj ( دوشنبه 87/10/23 :: ساعت 9:13 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

قرآنیان یا شیطانیان
کمک از خدای عاشفان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 2
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 177639
» درباره من

عاشقان میگویند
ahmad dj
قسمت نشد تا در کنار هم بمانیم قسمت نشد تا در هوای هم بمیریم تا سرنوشت ما جدایی را رقم زد ای یار عاشق از جدایی ناگریزی فرصت نشد غمگینترین آواز را در خلوت معشوق چشمانت بخوانم صد سوز ژنهان مانده در سازم که یک شب در گوشه چشمان گریانت بخوانم آیینه ام جین خورده از رنج و جدایی از تو سرودم از فصل آشنایی تو رفتی ای قاصدک بعداز تو دشت خانه ام را در بر گرفته

» پیوندهای روزانه

معشوق [265]
عاشقانه میگویم [316]
سوگند [162]
غریبه [79]
بهترین ترانه ها [151]
شکوه لحظه ها [141]
نفرین شده [73]
تنها [96]
خاطرات [193]
[آرشیو(9)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
چگونگی رفتار و روابط انسانها در زندگی؟[10] . عکس[10] . اهدای اعضای بدن[8] . محرم[5] . امامان[4] . جک و طنز[3] . تبریک عیاد و ایام[3] . در دل عاشقان چه میگذرد؟[2] . مادران . تبلیغات . ورزش .
» آرشیو مطالب
یکشنبه 28/7/1387
دوشنبه 23/10/1387
سه‏شنبه 24/10/1387
جمعه 27/10/1387
شنبه 28/10/1387
دوشنبه 30/10/1387
چهارشنبه 2/11/1387
پنجشنبه 3/11/1387
جمعه 4/11/1387
یکشنبه 6/11/1387
دوشنبه 7/11/1387
پنجشنبه 17/11/1387
سه‏شنبه 8/11/1387

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
صلوات بفرست
بتلیجه (روستای نمونه ی ایثارگری)
مهندسی پلیمرpolymer (کامپوزیت.پلاستیک.الاستومر.چسب ورزین)
ن والقلم و ما یسطرون
یک کلمه حرف حساب
ناز آهو
امید مهربانی
نور
سلام
دختر زمستان
نامه ای در راه عشق
زندگی عاشقانه
گلی از بهشت
انحرافات جنسی
حرفهای آسمانی
مهندسی پلیمر polymer (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
وحیده
سودابه
یه دنیا حرف
دوزخیان زمین
روان شناسی کودک
***به اسبفروشان (اشوشان) خوش آمدید***
هeدnخ شoخ
ازدواج؟... بــعــلــــه
دوستی
سیر و سلوکی در اسلام و دیگر ادیان
تنها
امروز آفتاب دیگری میتابد
کوهنوردی
تسنیم
پتروشیمی
یاران خدا
شمیم حیات
اهنگ
دنیای واقعی
من وتو
نرم افزار و دانلود و پیامک
بهترین آهنگ های رپ و پاپ فارسی
هرکه شدمحرم دل درحرم یار بماند
بیا تو حالشو ببر
شعرهای شیرازی
تنها ستاره ام توی آسمون ....
بیاد مجموعه شعر استاد ( دیگه مردی واسه من )
سرزمین من
هر چی دوس داری اسمشو بذار
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
۩۞۩ عکس،موزیک و مطلب ۩۞۩
حرفهای گفتنی
حضرت علمدار

عشق پاییزی
شمسِ من
آسمان آفتابی
دلداده
سوگند
آزاد باشیم
مرکز نیاز
FOR YOOOU
چشمای خیس من
نمی دانم چه گویم ولی . . .
سوسونو
برق
امام رضا
راههای خدمتگذاری
دانلود جدیدترین اهنگها

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان

































































































" alt="فری کوچولو " width='85' >







» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب